نبض زندگی

برای دخترک قشنگم

پرنیان قشنگم  از روزی که قدم تو زندگی من و بابایی گذاشتی همه چیز برامون عوض شده  زندگی مون یه رنگ و بوی دیگه گرفته... شیرینم! دختر نازک نارنجی من اینقدر به من و بابایی وابسته شدی که اگه حتی یه لحظه کوچیک هم تنهات بذاریم کلی ناراحت میشی و گریه می کنی. قربونت برم... من و بابایی هم خیلی به تو وابسته شدیم  احساس شیرین مادری برای من با وجود تو معنا شد. با وجود تو فهمیدم حس مادر بودن چقدر شیرینه. لمس دستای کوچولوی تو وقتی که اروم روی پاهام داری می خوابی، بهترین احساس دنیا رو بهم میده  حسی که تا حالانداشتم.  تلاشت برای یاد گرفتن هر کار جدید، برای حرف زدن، برای نشستن و راه رفتن و... خنده های از ته دلت، حتی ...
12 دی 1394

تو آمدی و خدا خواست دخترم باشی

دختر قشنگم امروز دقیقا یک ماهه که تو به جمع خونواده ما اومدی  توی این مدت اینقدر درگیر نگهداری از تو بودم که اصلا فرصت نشد بیام و برات بنویسم  از اولین روزای قشنگ با تو بودن، از احساسم نسبت بهت...از کارهای بامزه ای که توی این مدت یاد گرفتی و جشن تولدت که همین پریروز برگزار کردیم  خیلی دلم می خواست فرصت میداشتم تا تک تک این روزا تو برات ثبت کنم به یادگار  اما فکر نمیکردم بچه داری اینقدر وقت گیر باشه....!!!  ان شالله در اولین فرصت همه ی جا مونده ها رو می نویسم  اما دلم می خواست اولین ماهگرد ورودت به خونه مون، بیام اینجا و پست بذارم. باورم نمیشه که یک ماه گذشته و یک ماهه که ما یه دختر داریم. هنوز ...
3 دی 1394
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نبض زندگی می باشد